نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





 

اگر می خواهیم بدانیم تابع امر و هدایت خدا هستیم یا نه ؟ باید نگاه کنیم ببینیم که ترس و غم و غصه از ما دور شده و به آرامش رسیدن را چشیده ایم یا نه ؟
انک لا تهتدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء (ای پیامبر تو هر کس را که بخواهی نمی توانی هدایت کنی و اما خدا هر کس را که خواست هدایت می کند)
إن علینا للهدی ( همانا هدایت بر عهده ماست ) _قرآن کریم
در قرآن کریم کسانی معرفی شده اند که از آرامش برخوردارند .اولین گروه اینها هستند : سوره مبارکه بقره آیه 38_ فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون ( هر کس از هدایت من پیروی کند نه ترس ونه غم و غصه دارد _ رسیدن به آرامش _).
بشر در زمین که ظلمت دارد احتیاج به نور دارد که این نور هدایتی است که در این آیه اشاره شده و همزمان با هبوط آدم بر زمین هدایت هم بوده است و نتیجه هدایت یعنی رسیدن به آرامش. چهار مصداق برای هدایت در قرآن بیان شده است : اول _ شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس _ پس اولین هدایت قرآن است و تمسک به آن هدایت را به ارمغان می آورد و پیروی از هدایت یعنی رسیدن به آرامش . دنیا لیل است ... ودراین تاریکی شب ممکن است انسان ناخواسته یا خواسته به دیگران ظلمی کند ، و ظرفی را بشکند پا روی کسی که در تاریکی معلوم نیست بگذارد و هزار مورد دیگر ... و تنها در این ظلمت نور و روشنایی مایه نجات از اینها است ، اصلا تاریکی مایه نگرانی و نور آرامش را به ارمغان می آورد . علامت پیروی از هدایت و منفصل شدن از پیروی نفس ، خداحافظی با کلمه " به نظر من است " است ، و "من" از بین می رود.
مصداق دوم هدی : در روایات به اهل بیت تعبیر شده و الآن امام زمان هدی و منبع آرامش هستند و همه ائمه هدایت هستند و تمسک به آنها یعنی رسیدن به آرامش .

امام زمان را فقط در دوران ظهور باید با آرامش و علم اون حضرت شناخت.
مصداق سوم : در قرآن به مکه اشاره شده است . مسجد الحرام و مقام ابراهیم و مکه و منا و صفا و مروه همه هدی هستند و مخزن آرامش ، که همه اینه البته یک باطنی هم دارد که حضرت امیر فرمود أنا بیت الله ، و فرمود نحن کعبه . الآن مکه کعبه اسلام و اجسام است و کربلا کعبه ایمان و قلوب است و سر اینکه در روایات داریم که حضرت حجت قبله را به سوی کربلا میگردانند این است که مردم همه حسینی می شوند نه اینکه ظاهر قبله عوض شود . تعبیر رسول اکرم در کتاب کامل الاسلام از کربلا این است که فرمودند : کربلا قبة السلام . لذا رفتن به کربلا شرط ندارد ، حضرت صادق فرمودند کسانی که فقریند سالی یکبار و کسانی که غنی هستند سالی دو بار به کربلا بروند .
مصداق چهارم هدی خداوند در قرآن به تورات و انجیل اشاره کرده است _ و أنزل التورات و الانجیل هدی للناس _ یعنی ما باید اول اینها را هم قبول کرده باشیم و اصلا یکی از نشانه های متقین ، یؤمنون من قبلک است . البته نه تورات و انجیل تحریف شده فعلی بلکه تورات و انجیلی که در آن اسامی مبارک حضرت محمد و مهدی و علی آورده شده است .
هر کس پیروی کند از این هدایت ها پس نه ترس و نه غم و غصه ای خواهند داشت . پیامبر یه جایی نشسته بودند و سلمان که پیامبر فرمود سلمان از لقمان بهتر است آمدند خدمت حضرت رسول و دیدند که جناب امیرالمؤمنین هم حضور دارند به حضرت گفتند من در راه که آمدم یک جا پا بیشتر نبود و حضرت فرمودند من پایم را دقیقا در جای پای پیامبر گذاشته بودم ، این معنای هدایت است .  
  قرآن در مورد ثمره پیروی از هدایت اینها است : اول برداشته شدن ترس ، محبت حضرت امیر حلقه های در بهشت است پس باید سفت چسبید به این حلقه های بهشت . همچنین هر کس از هدایت خدا پیروی کرد غم و غصه اش هم از بین میرود . و سوم اینکه فمن تبع هدای فلا یضل و لا یشقی  یعنی اینکه نه دیگر گمراه می شود و نه شقی خواهد شد . کسانی که نگران عاقبت به خیری هستند نگاه کنند ببینند که حضرت امیر را دوست دارند یا نه ؟ محبت اهل بیت در موقع مردن به تعبیر امام صادق به فریاد انسان میرسد ، محبت با پیروی ، یعنی قبول هدایت و پیروی از آن .
فردی آمد خدمت امام صادق و گفت دعا کنید ما هم برویم بهشت . حضرت فرمود ما دعا می کنیم خدا شما را از بهشت بیرون نکند ، گفت منظور شما چیست ؟ فرمود مگر شما ما را دوست ندارید ، گفت : بله . فرمودند محبت ما یعنی بهشت . یعنی الآن بهشت هست و نقد است و نسیه نیست ، یعنی الآن ما از آتش دوریم و آرامش داریم، اگر هر کدام ما الآن در سرور و بهجتیم این همان اثرات محبت است .
امام صادق علیه السلام فرمود تفسیرٌ هُدی علی علیه السلام ، تفسیر هدی یعنی اطاعت از علی و در نتیجه رسیدن به آرامش .

 کسانی که هدایت خدا را تابع شدند آرامش دارند و خداوند را بزرگ میدانند لتکبرو الله ... و در آخر هم نتیجه اش شکرگذاری و دل آرامی انسان است .

سخنان استاد گرانقدر حجه الاسلام معمار

khalil1370.blogfa

hoob.blogfa


[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 21:53 | |







گل زهرا

عشق تو بغض دلم را چه نکو ريخت که ريخت/آن هواي سر من با همه هاي وهو ريخت که ريخت تـا بـه کـي مــا و خـمـاري وصـالــت، يـارا/خـُـم و پيمانه شکست، مي زِ بو، ريخت که ريخت سـُرخـي تـلـخ شـفـق چيـسـت؟ نگـارا، دريـاب/اشک خونين که از اينديده به رو، ريخت که ريخت آن صـدايــي که تـــو هـر جـمـعـه شنيدي جـانــا/دلِ غــم ديـده ي مــابــود، فرو ريخت که ريخت ترس من از گذر جمعـه تـو دانـي کـهچـه بـود؟/گَـرد پـيـري که زمـان، بر سرِ مـو ريخت که ريخت کـربـلا بـاز گـذشــت ، مـاه مـحرم طـي شــد/خــون عُـشاق تـو را، بـاز عـدو ريخت که ريخت عـمـر از نيمـه گـذر کـرد شـدم شـُـهره شـهـر/حـاصـل عـمـر به جُـستيدن و جـو ريخت که ريخت تـو بيا پاي بر اين چشـم بـِنه جان به فداي قدمت/غـَـرَضـــم ديــدن رويــت ، آبـــرو ريخت که ريخت

[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 18:18 | |







گل زهرا

عشق تو بغض دلم را چه نکو ريخت که ريخت/آن هواي سر من با همه هاي وهو ريخت که ريخت تـا بـه کـي مــا و خـمـاري وصـالــت، يـارا/خـُـم و پيمانه شکست، مي زِ بو، ريخت که ريخت سـُرخـي تـلـخ شـفـق چيـسـت؟ نگـارا، دريـاب/اشک خونين که از اينديده به رو، ريخت که ريخت آن صـدايــي که تـــو هـر جـمـعـه شنيدي جـانــا/دلِ غــم ديـده ي مــابــود، فرو ريخت که ريخت ترس من از گذر جمعـه تـو دانـي کـهچـه بـود؟/گَـرد پـيـري که زمـان، بر سرِ مـو ريخت که ريخت کـربـلا بـاز گـذشــت ، مـاه مـحرم طـي شــد/خــون عُـشاق تـو را، بـاز عـدو ريخت که ريخت عـمـر از نيمـه گـذر کـرد شـدم شـُـهره شـهـر/حـاصـل عـمـر به جُـستيدن و جـو ريخت که ريخت تـو بيا پاي بر اين چشـم بـِنه جان به فداي قدمت/غـَـرَضـــم ديــدن رويــت ، آبـــرو ريخت که ريخت

[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 18:18 | |







جانم فدای رهبر


[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 14:17 | |







سخنان حضرت امام حسن (ع )

سخنان حضرت امام حسن (ع ) 


1 - با نيكوكارى از كارهاى ناپسند جلوگيرى كنيد.
2 - شدايد و مشكلات را با صبر چاره كنيد.
3 - دين خود را حفظ و محبت مردم را به خود جلب كنيد.
4 - درد بيچارگان را پيش از آنكه بگويند درمان كنيد.
5 - در كارها از مشورت مضايقه مكنيد.
6 - خويشاوند كسى است كه به انسان محبت دارد، اگر چه بيگانه باشد.
7 - با مردم در زندگى بسازيد تا با شما مهربان شوند.
8 - از سخن بيفايده احتراز كنيد.
9 - مردم حريص فقيرند (زيرا هيچوقت راضى نيستند و هميشه بايد تلاش ‍ كنند).
10 - پستى و ناكسى اينست كه شكر نعمت نكنى .
11 - چيزى كه شرّ ندارد شكر بر نعمت است و صبر بر ناگوار.
12 - هرگاه يكى از شماها به برادر خود برخورد كند بايد محل نور پيشانى او را ببوسد (يعنى محل سجده در پيشانى ).
13 - هيچ مردمى با هم مشورت نكنند جز اينكه بدرستى رهبرى شوند.
14 - بكار بردن حرص (در طلب روزى ) بكار بردن گناه است .
(( (تحف العقول ) ))

khalil1370.blogfa


[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 13:8 | |







صورت و سيرت مهدى (ع )

صورت و سيرت مهدى (ع ) 


چهره و شمايل حضرت مهدى (ع ) را راويان حديث شيعى و سنى چنين نوشته اند: (چهره اش گندمگون ، ابروانى هلالى و كشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندان هايش براق و گشاد، بينى اش ‍ كشيده و زيبا، پيشانى اش بلند و تابنده ، استخوان بندى اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت ، گونه هايش كم گوشت و اندكى متمايل به زردى - كه از بيدارى شب عارض شده - بر گونه راستش خالى مشكين . عضلاتش پيچيده و محكم ، موى سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش ‍ متناسب و زيبا، هياءتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله اى از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق ، قيافه اش از حشمت و شكوه رهبرى سرشار. نگاهش دگرگون كننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير).
حضرت مهدى صاحب علم و حكمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وى نهمين امام است از نسل امام حسين (ع ) اكنون از نظرها غايب است . ولىّ مطلق و خاتم اولياء و وصى اوصياء و قائد جهانى و انقلابى اكبر است . چون ظاهر شود، به كعبه تكيه كند، و پرچم پيامبر (ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتى جارى كند. و جهان را پر از عدل و داد و مهربانى كند.
حضرت مهدى (ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلى است و همه هستى او را فرا گرفته است . مهدى (ع ) عادل است و خجسته و پاكيزه . ذره اى از حق را فرو نگذارد. خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند. در حكومت او، به احدى ناراحتى نرسد مگر آنجا كه حدّ خدايى جارى گردد.
(

مهدى (ع ) حق هر حقدارى را بگيرد و به او دهد. حتى اگر حق كسى زير دندان ديگرى باشد، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند. به هنگام حكومت مهدى (ع ) حكومت جباران و مستكبران ، و نفوذ سياسى منافقان و خائنان ، نابود گردد. شهر مكه - قبله مسلمين - مركز حكومت انقلابى مهدى شود. نخستين افراد قيام او، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند... برخى به او بگويند، با ديگران جنگ كند، و هيچ صاحب قدرتى و صاحب مرامى ، باقى نماند و ديگر هيچ سياستى و حكومتى ، جز حكومت حقه و سياست عادله قرآنى ، در جهان جريان نيابد. آرى ، چون مهدى (ع ) قيام كند زمينى نماند، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدى : (( اشهد ان لا اله الا اللّه ، و اشهد ان محمّدا رسول اللّه ، )) بلند گردد.
در زمان حكومت مهدى (ع ) به همه مردم ، حكمت و علم بياموزند، تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر (ص ) قضاوت كنند. در آن روزگار، قدرت عقلى توده ها تمركز يابد. مهدى (ع ) با تاءييد الهى ، خردهاى مردمان را به كمال رساند و فرزانگى در همگان پديد آورد...
مهدى (ع ) فريادرسى است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد. در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتى بى مانند دست يابند. حتى چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند. زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود، گنجها و دفينه هاى زمين و ديگر معادن استخراج گردد. در زمان مهدى (ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد، رسم ستم و شبيخون و غارتگرى برافتد و جنگها از ميان برود.
در جهان جاى ويرانى نماند، مگر آنكه مهدى (ع ) آنجا را آباد سازد.
در قضاوتها و احكام مهدى (ع ) و در حكومت وى ، سر سوزنى ظلم و بيداد بر كسى نرود و رنجى بر دلى ننشيند.
(


مهدى ، عدالت را، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود، وارد خانه هاى مردمان كند و دادگرى او همه جا را بگيرد.


[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 18:10 | |







داستان کوتاه وآموزنده

روزی مردی برای خود خانه ای بزرگو زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت. در همسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اشو ریختن آشغال آزارش می داد .یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است . سطل را تمیز کرد ، برقانداخت و آن را از میوههای تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد .وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید خوشحال شد و پیش خود فکر کرد این بار دیگر برای دعوا آمده است . وقتی در را باز کرد مرد به او یک سطل پر از میوه های تازه و رسیده داد و گفت : " هر کس آن چیزی را با دیگری قسمت می کند که از آن بیشتر دارد .

[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 22:41 | |







غروب جمعه

غروب جمعه قشنگ است بگوکه می آیی/دلم برای توتنگ است بگوکه می آیی/اگرچه غرق گناهم ویاکه این نامم/همیشه باعث ننگست بگوکه می آیی/ببین که مردم دنیاهمیشه می جنگند/زمین اگرچه که جنگ است بگوکه می آیی/گمان کنم که بداندزمین ظهورت را/زمین همیشه کهمنگ است بگوکه می آیی/بگوبه من اینک که جمعه می آیم/وپای حادثه لنگاست بگوکه می آیی/خداکندکه عزیزم توجمعه برگردی/غروب جمعه قشنگ است بگوکه می آیی.برگرفته ازکتاب بابا آب داداثربهزادپودات.

[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 19:36 | |







غروب جمعه

غروب جمعه قشنگ است بگوکه می آیی/دلم برای توتنگ است بگوکه می آیی/اگرچه غرق گناهم ویاکه این نامم/همیشه باعث ننگست بگوکه می آیی/ببین که مردم دنیاهمیشه می جنگند/زمین اگرچه که جنگ است بگوکه می آیی/گمان کنم که بداندزمین ظهورت را/زمین همیشه کهمنگ است بگوکه می آیی/بگوبه من اینک که جمعه می آیم/وپای حادثه لنگاست بگوکه می آیی/خداکندکه عزیزم توجمعه برگردی/غروب جمعه قشنگ است بگوکه می آیی.برگرفته ازکتاب بابا آب داداثربهزادپودات.

[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 19:36 | |







حبس ابد

به میله ها زل زده بودودر فکرفرو رفته بود;یاد دورانی افتاده بودکه دربیرون از زندان وآزادبود،هرکاری می خواست می کرد:انواع تفریحات،ارتباط بادوستان،سینما رفتن وکو ه نوردی به همراه دوستان یادهمسرو فرزندان و... .یادآن روز تلخ افتاد،روزی که هوای دوران جوانی درسرش بودباد غرور دربینی;زور بازویی وهیکلی غلط انداز;همان روزی که باخودمی گفت:جوان بایدجوانی کندوعبادت ونماز مال دوران پیری است.بگذارپیرشوم من هم توبه می کنم.ودرست به همین دلیل بودکه آن اتفاق ناگوار رخ داد;بله دریک نزاع جاهلانه بود که ناگهان... . واکنون به جرم قتل عمد در زندان است ودوران حبس ابد خودرامی گذارند.البته اگر اولیای دم رضایت نداده بودند اوالان دوران حبس را در زیرخاک می گذراند.اکنون تنهاچیزی که برایش مانده بودیادآن خاطرات تلخ وشیرین زندگی ونیزحسرتی بسیارجانگاه بود.حسرت کوتاهی ها وجهالت ها،حسرت عمرازدست رفته وحسرت های غیرقابل جبران;وتنهاشعری که دائمادریادش بوداین مصرع بودکه:یک لحظه هوس رانی;یک عمرپشیمانی.یکی ازاسامی روزقیامت(یوم الحسره)است.روزی که همه،حسرت می خورند.نیکان وگنه کاران،نیکان به خاطرعدم استفاده یکامل وشایسته ازعمروعدم بهره برداری بیشترازفرصت ها وگنه کاران هم که معلوم است برای چه!دوستان عزیزتنهاکافی است اندکی دررفتارمانوعواقب آن تامل کنیم تابدین ترتیب شرح زندگی ماعبرتی برای دیگران نشود!.التماس دعا.

[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 21:9 | |



صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 18 صفحه بعد